پارمیس، فرشته كوچولوپارمیس، فرشته كوچولو، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره
تاريخ پيوندمانتاريخ پيوندمان، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره
روز عقدكنانروز عقدكنان، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره
روز آشناييروز آشنايي، تا این لحظه: 20 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره
مامان و باباي پارميسمامان و باباي پارميس، تا این لحظه: 43 سال و 18 روز سن داره

بهشت کوچک مامان و بابا

دخترم باتو سخن می گویم!

دخترم باتو سخن می گویم! گوش کن که با تو سخن می گویم، زندگی در نگهم گلزاری است وتوبا قامت چون نیلوفر، شاخه پر گل این گلزاری. من به چشمان تو گل های فراوان دیدم؛ گل عفت، گل صدرنگ امید، گل فردای بزرگ، گل فردای سپید... دیده بگشا ودر اندیشه گل چینان باش، همه گلچین گل امروزند، همه هستی سوزند، کس به فردای گل باغ نمی اندیشد؛ آنکه گرد همه گل ها به هوس می چرخد، بلبل عاشق نیست، بلکه گلچین سیه کرداری است که سراسیمه دود در پی گل های لطیف! تا یکی لحظه به چنگ آورد وریزد به خاک، دست او دشمن باغ است ونگاهش ناپاک! توگل شادابی، به ره باد مرو، غافل از باغ مشو، ای گل صد پرمن، با تو در پرده سخن می گویم!گل چو پژمرده شود، جای ندارد در باغ، کس نگیرد ز...
29 فروردين 1392

دخترم باتو سخن می گویم!

دخترم باتو سخن می گویم! گوش کن که با تو سخن می گویم، زندگی در نگهم گلزاری است وتو با قامت چون نیلوفر، شاخه پر گل این گلزاری. من به چشمان تو گل های فراوان دیدم؛ گل عفت، گل صدرنگ امید، گل فردای بزرگ، گل فردای سپید... دیده بگشا ودر اندیشه گل چینان باش، همه گلچین گل امروزند، همه هستی سوزند، کس به فردای گل باغ نمی اندیشد؛ آنکه گرد همه گل ها به هوس می چرخد، بلبل عاشق نیست، بلکه گلچین سیه کرداری است که سراسیمه دود در پی گل های لطیف! تا یکی لحظه به چنگ آورد وریزد به خاک، دست او دشمن باغ است ونگاهش ناپاک! توگل شادابی، به ره باد مرو، غافل از باغ مشو، ای گل صد پرمن، با تو در پرده سخن می گویم!گل چو پژمرده شود، جای ندارد در باغ، کس نگیر...
29 فروردين 1392

نامه ای برای دخترمان پارمیس خانوم

نامه ای برای دختر خوشگلمان پارمیس خانوم این نامه را برای دخترمان پارمیس خانوم می نویسیم برای دختری که در آینده خانمی کامل، همسر ومادری نمونه خواهد شد و در وظایف اجتماعی مدیریتی توام با عشق خواهد داشت. دخترم، می دانم برای بزرگ شدن و اینکه معنی زن بودن را بفهمی وقت بسیار زیادی داری،اما نمی دانم خودم برای گفتن این حرفهایم به تو چقدر وقت دارم؟ عزیزکم، خداوند وجود هر زنی را سرچشمه عشق و نورانیت خودش قرار داده و این عشق مثل یک چشمه جوشان از روح برخاسته و بر همه اطراف خودش تاثیر می گذارد، هرگز فکر نکن که حتی با د اشتن مهمترین مدارک تحصیلی که می دانم در آینده به آن دست پیدا می کنی کسی غیر از تو مسئول آرامش و رشد روح و روان فرزندان تو...
29 فروردين 1392

نامه ای برای دخترمان پارمیس خانوم

نامه ای برای دختر خوشگلمان پارمیس خانوم این نامه را برای دخترمان پارمیس خانوم می نویسیم برای دختری که در آینده خانمی کامل، همسر ومادری نمونه خواهد شد و در وظایف اجتماعی مدیریتی توام با عشق خواهد داشت. دخترم، می دانم برای بزرگ شدن و اینکه معنی زن بودن را بفهمی وقت بسیار زیادی داری،اما نمی دانم خودم برای گفتن این حرفهایم به تو چقدر وقت دارم؟ عزیزکم، خداوند وجود هر زنی را سرچشمه عشق و نورانیت خودش قرار داده و این عشق مثل یک چشمه جوشان از روح برخاسته و بر همه اطراف خودش تاثیر می گذارد، هرگز فکر نکن که حتی با د اشتن مهمترین مدارک تحصیلی که می دانم در آینده به آن دست پیدا می کنی کسی غیر از تو مسئول آرامش و رشد روح و روان فرزندان تو خو...
29 فروردين 1392

دوماهگی پارمیس کوچولو 1392/01/28

دختر کوچولویم خوشگل بابایی امروز دوماه از زندگیت می گذرد و تو هرلحظه بزرگ و بزرگتر میشی و من با دیدن این لحظه هاخدا را شکر میگویم... امروز صبح ساعت 8:45 برای زدن واکسنهای دوماهگیت تورو با عمه راحل و مامان پروانه به شبکه بهداشت بردیم ... اول وزن و قد و دور سرت را گرفتند....وزنت 4/600 قد 57 و دور 37.5... گفتند که همه چیزت عالیه و من بازهم خدارو شکر گفتم... بعد در موقع زدن واکسنهایت کمی گریه کرده و بعد خوابیدی...بیچاره مامانی حالش بد شده بود آخه طاقت نداره گریه های تو رو ببینه...الان یه هفته است که استرس داره که چطور میخواد کوچولویم تحمل کنه...بالاخره هرچی بود تموم شد و تو در آرامش کامل هستی...دوستت دارم اینهم عکس دوماهگی پا...
29 فروردين 1392

دوماهگی پارمیس کوچولو 1392/01/28

دختر کوچولویم خوشگل بابایی امروز دوماه از زندگیت می گذرد و تو هرلحظه بزرگ و بزرگتر میشی و من با دیدن این لحظه هاخدا را شکر میگویم... امروز صبح ساعت 8:45 برای زدن واکسنهای دوماهگیت تورو با عمه راحل و مامان پروانه به شبکه بهداشت بردیم ... اول وزن و قد و دور سرت را گرفتند....وزنت 4/600 قد 57 و دور 37.5... گفتند که همه چیزت عالیه و من بازهم خدارو شکر گفتم... بعد در موقع زدن واکسنهایت کمی گریه کرده و بعد خوابیدی...بیچاره مامانی حالش بد شده بود آخه طاقت نداره گریه های تو رو ببینه...الان یه هفته است که استرس داره که چطور میخواد کوچولویم تحمل کنه...بالاخره هرچی بود تموم شد و تو در آرامش کامل هستی...دوستت دارم اینهم عکس دوماهگی پارمیس...
29 فروردين 1392

پارمیس در پنجاه و هشتمین روز تولدش

دخترم پارمیس خوشگلم سلام نصفه شی از ساعت 4 بیدار بودی و کمی که شیر خوردی تا ساعت 6 باهم بازی کردیم و همینطور که داشتیم بازی می کردیم خوابت برد و بابایی تو رو جات گذاشت و برای رفتن به سر کار آماده شد... عزیز دلم ساعت 4:30 اومدم خونه مامان بزرگ... وقتی دیدمت خیلی خیلی خوشحال شدم، در خواب نازی خوابیده بودی دلم نیومد که بیدارت کنم... تاساعت 5 خواب بودی تا موقعی که مامان از سرکار برگشت و تو بیدار شدی و شیر خوردی... بعد با هم کمی بازی کرده و برای رفتن به خونه حاج نه نه آماده شدیم تورو با مامان اونجا رسوندم و ساعت 7 اومدم دنبالتون...رفتیم پیش دکتر فتحی، آخه مامنت می گفت که رنگت پریده، دکتر گفت که خدارو شکر دخترتون از همه لحاظ س...
26 فروردين 1392

پارمیس در پنجاه و هشتمین روز تولدش

دخترم پارمیس خوشگلم سلام نصفه شی از ساعت 4 بیدار بودی و کمی که شیر خوردی تا ساعت 6 باهم بازی کردیم و همینطور که داشتیم بازی می کردیم خوابت برد و بابایی تو رو جات گذاشت و برای رفتن به سر کار آماده شد... عزیز دلم ساعت 4:30 اومدم خونه مامان بزرگ... وقتی دیدمت خیلی خیلی خوشحال شدم، در خواب نازی خوابیده بودی دلم نیومد که بیدارت کنم... تاساعت 5 خواب بودی تا موقعی که مامان از سرکار برگشت و تو بیدار شدی و شیر خوردی... بعد با هم کمی بازی کرده و برای رفتن به خونه حاج نه نه آماده شدیم تورو با مامان اونجا رسوندم و ساعت 7 اومدم دنبالتون...رفتیم پیش دکتر فتحی، آخه مامنت می گفت که رنگت پریده، دکتر گفت که خدارو شکر دخترتون از همه لح...
26 فروردين 1392